بی همتای من
سلام
خوفین؟من که حوصله ی هیچ کاریو ندارم
آقایی از صبح رفته سر کار منم تهنا موندم
قربونش برم این چند روز خیلی اذیتش کردم
انقدر مهربونه که خودش میدونه همش از دوست داشتنه زیادیه و به روم نمیاره.
همیشه عاشقت میمونم تنها بهونه ی من واسه زندگیم.















+ نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم دی ۱۳۸۸ ساعت 19:56 توسط "محمد و لیلا"
|
تو مرا می فهمی...من تورا می خواهم و همین ساده ترین قصه ی یک انسان است.